آیا احساس امنیت و آرامش می کنید؟
یکی از مباحثی که در زندگی انسان مطرح میشود، بهداشت روانی است. بهداشت و آثار سلامت روان ، عبارت است از سازگاری فرد با خود و محیط و استفاده موفقیتآمیز از تمام تواناییها و قابلیتهای خویش در زندگی که در این فرآیند، فرد احساس آرامش میکند.
منظور از آرامش این نیست که تمام روزهای هفته بدون تنش و نگرانی باشد، بلکه لازم است میانگین روزهای آرامی که فرد تجربه میکند، افزایش یابد. افرادی که از سلامت ذهن و اندیشه و تفکر برخوردارند، بر محور سلامت روان زندگی کرده و در فرآیند زندگی تصمیمات بهتری اتخاذ میکنند.
همچنین یکی از مفاهیم بهداشت روان، امنیت روانی است واگر فردی احساس امنیت روانی نکند، نمیتواند زندگی سالمی داشته باشد. امنیت روانی یعنی داشتن روح و روانی آرام و به دور از ترس که در این صورت زندگی فرد توام با آرامش خواهد بود. علائم پایین بودن سلامت روان عبارتند از: خلق پایین، احساس نگرانی مداوم، اضطراب، احساس بیارزشی، ضعف در رسیدگی به امور فردی، ناتوانی در کنترل هیجان، لذت نبردن از زندگی و احساس یاس، نداشتن هدف و ضعف در کارکرد حافظه و تمرکز.
برخی آثار ایجاد سلامت روان عبارتند از:
جلوگیری از شیوع اختلالات روانشناختی، پیشگیری از بروز اختلال در ساختار خانواده، صرفهجویی در هزینههای مترتب بر ناهنجاریهای رفتاری، استفاده بهینه از ظرفیت و توانایی افراد و ارتقای نشاط فردی و اجتماعی.
ویژگیهای فردی که از سلامت روان برخوردار است، عبارتند از:
شناخت توانمندیها و نقاط ضعف خود، دوست داشتن خود و دیگران، انعطافپذیری، توانایی برقراری ارتباط و احترام گذاشتن به خود و دیگران، برخورداری از عواطف و احساسات متعادل، داشتن اعتماد به نفس و احساس رضایت شخصی، داشتن احساس امنیت و آرامش خاطر، مسئولیتپذیربودن، توانایی کنترل هیجانات، احساس رضایت و شادمانی در زندگی.
برای این که بتوانیم بهداشت روان در فرد ایجاد کنیم، لازم است از نوع نگرش افراد و باورهای آنها در مورد زندگی و ارزشهای فردی و اجتماعی و قوانین عاطفی که در ذهن خود دارند، مطلع باشیم. برخی باورهای غلط افراد و نگرشهای منفی و ناکارآمد باعث میشود فرد از محور سلامت روان خارج شود.
افرادی که در زندگی، حق خطا برای خود قائل نبوده و به صورت افراطی کمالطلب هستند و آنهایی که رفتار تکرارشونده و وسواسی دارند، بیشتر آسیب میبینند. مهمترین گام برای ایجاد سلامت روان، خودشناسی و تعیین خواستهها و اهداف در زندگی است. چنانچه فرد، اهداف زندگی خود را مشخص کند و انگیزهها در او افزایش یابد، بهتر میتواند به سلامت روان دست یابد.
اهداف فرد باید همسو با توانایی او و قابل حصول باشد. میتوان از درمانهای شناختی بهره گرفت و لازم است فهرستی از باورها و افکار ناکارآمد فرد شناسایی شود و فراوانی و میزان بروز آنها در سبک زندگی مورد بررسی قرار گیرد. در مرحله بعدی توصیه میشود باورهای صحیح جایگزین افکار ناکارآمد و غیرمنطقی شود.
دکتر مهرنوش دارینی – روانشناس و مشاور