مغز انسان مانند سایر اعضای بدن با گذر زمان تغییر مییابد و افراد متوجه افزایش فراموشکاری و ضعف حافظه خود با افزایش سن میشوند. گاهی ممکن است فرد مدت بیشتری طول بکشد تا کلمه یا اسمی را به خاطر بیاورد و یکی از مسائلی که در این زمینه باعث نگرانی آنها میشود، قوی نبودن حافظه آنهاست و زمانی که سن آنها بالاتر میرود وحشت دارند دچار دمانس یا زوال عقل شوند و میترسند که فراموشی بگیرند. آنچه مسلم است با افزایش سن در کارکرد مغز تغییراتی ایجاد میشود که این تغییرات در گذر زمان و با افزایش سن به صورت طبیعی برای افراد رخ میدهد که میتواند لزوما آلزایمر نباشد؛ اما با توجه به مسائلی که فرد تجربه میکند «تخریب شناختی خفیف» نام میگیرد. تخریب عینی حافظه (داشتن مشکلات در حافظه و برنامهریزی و پیروی از دستورالعملها و تصمیمگیری) سالم ماندن فعالیتهای زندگی روزمره (پیشینه پزشکی نشان میدهد توانایی و فعالیتهای روزانه مختل نشده است) افت عملکرد فرد در گذر زمان (بررسی پیشینه نشان میدهد، توانایی و عملکرد فرد با گذر زمان کاهش یافته و این تغییر توسط اعضای خانواده و نزدیکان فرد تائید میشود) ناتوانی و کاهش سطح تحصیلات خفیف نسبت به سن (با آزمونهای دقیق نورولوژیک، شدت اختلال مشخص و تعیین میشود که کدام یک از انواع حافظه و مهارتهای ذهنی تحت تاثیر قرار گرفته است) حفظ کارکرد شناختی عمومی نداشتن دمانس و زوال عقل (افت و اختلال در سطح روانی فرد شدید نیست) اختلال شناختی خفیف با دمانس متفاوت است.در یک شخص سالم، از بین رفتن سلولهای عصبی، بیشتر از ۱۰ درصد نخواهد بود و سلولهای عصبی با افزایش سن به صورت ناچیزی کاهش مییابد، اما در بیماریهایی مانند دمانس این کاهش چشمگیر است. در اختلال «دمانس» فرد با تخریب پیش رونده کارکردهای شناختی که در زمینهای از هشیاری کامل مطرح میشود روبهروست و اختلالاتی در حافظه، اختلال زبان، تغییرات روانشناختی و روانپزشکی و مختل شدن فعالیتهای روزمره را شامل میشود. شایعترین نوع دمانس آلزایمر است که ۵۰ تا ۶۰ درصد بیماران مبتلا به دمانس را شامل میشود. فردی که دچار اختلال شناختی خفیف (MCI) میشود به لحاظ روحی نیز با تغییراتی مواجه میشود که عبارت است از: افسردگی، تحریکپذیری و خشم، اضطراب و بیعلاقگی. خصوصا آن دسته از افرادی که در دوران جوانی و میانسالی موقعیتهای اجتماعی بالاتری داشتند، نمیتوانند تخریب خفیفی را که در شناخت آنها ایجاد میشود بپذیرند و در نتیجه بیشتر از لحاظ روحی افت میکنند. همچنین مواردی مانند دیابت، استعمال دخانیات، فشار خون بالا،کلسترول بالا، افسردگی، عدم فعالیت بدنی و عدم مشارکت مکرر در فعالیتهای ذهنی یا اجتماعی در افراد مبتلا به چشم میخورد. بنابراین علاوه بر معاینات بالینی بایستی به ایجاد تغییر در سبک زندگی اشاره کرد و لازم است این افراد از تمرینات مهارتهای ذهنی و فعالیتهای بدنی و درمان افسردگی نیز استفاده کنند تا روند روحی آنها بهبود یابد. دکتر مهرنوش دارینی روانشناس و مشاورضعف حافظه داری، نه آلزایمر!
علائم بالینی ضعف حافظه خفیف عبارت است از:
ضعف حافظه داری، نه آلزایمر!
بیماران ای.ال.اس باید حمایت روانی شوند.
یکی از بخشهای مهم در برخورد با بیماریهای لاعلاج و خطرناک، مسائل روانی خود فرد مبتلا و اطرافیان اوست. اطلاع از بیماری، بهداشت روانی فرد مبتلا و اطرافیان او را…
ادامه مطلب مسئولیت پذیری را از کودکی یاد بگیریم
یکی از ویژگیهای شخصیتی که در بهداشت روان و موفقیت افراد نقش مهمی دارد،مسئولیت پذیری در کودکی است. برخی افراد به دقت وظایفشان را انجام میدهند و نیازی به تذکر…
ادامه مطلب چگونه به «خودكارآمدی» برسیم؟
انسانها برای زیستن و سلامت روان به مهارتهای مختلفی نیاز دارند و باید توجه داشته باشیم كه بسیاری از مهارتها آموختنی است. یكی از مهارتهایی كه به انسان كمك میكند…
ادامه مطلب افسردگی بعد از کنکور
یكی از امتحانات مهم برای دانشآمــوزان و خانوادههای آنها، شركت كردن در كنكور است و علاوه بر والدین، اولیای آمــوزشی مدارس و مشاوران تحصیلی نیز روی دانشآموزان فشار میآورند تا…
ادامه مطلب پارافیلیا یا انحراف جنسی
درصد اندکی از جمعیت، دچار اختلالات انحراف جنسی هستند و وجود این اختلال باعث میشود احساس ناامنی و ترس در مردم یک جامعه ایجاد شود. در میان موارد شناخته شده…
ادامه مطلب چالش سوگواری بعد از شكست از كرونا
اكنون در تمام جهان انسانها درگیر از سوگواری بعد از کرونا و از دست دادن عزیزانی هستند كه به دلیل ابتلا به ویروس كووید ــ 19 جان خود را از…
ادامه مطلب رفتار كودكان از والدین منشأ میگیرد
یكی از دغدغههای والدین، نوع رفتار فرزندشان است و نسبت به رفتارهای كلامی و غیركلامی فرزند خود حساس هستند و تمایل دارند فرزندشان بهترین رفتار را از خود بروز دهد.…
ادامه مطلب