چقدر کینهای هستی؟
انسانها در زندگی خود با ناكامیهای متفاوتی روبهرو میشوند و احتمال اینكه با یكدیگر به اختلاف نظر برسند طبیعی است.
بروز هیجانات منفی در زمان ناكامی امری عادی است، اما زمانی میتواند به فرد صدمه روانی بزند كه ماندگار شده و تبدیل به شخصیت کینه ای شود.
زمانی كه انسان در معرض بدرفتاری یا ناكامی قرار بگیرد آزرده خاطر شده و احساسات منفی در او ایجاد میشود. احساسات منفی كه فرد در این حالت تجربه میكند میتواند شامل خشم و غم و دلخوری باشد و همچنین اختلاف نظرها میتواند به ایجاد تنش و دعوا و دلخوری یا حتی زدوخورد منجر شود و این موارد باعث میشود ذهن فرد ناآرام و درگیر بماند. حتی سرزنشها و تنبیههای رفتاری نیز میتواند احساس كینه را در فرد ایجاد كند.
كینه داشتن یعنی اینكه فردی رنجش عمیق در ذهن خود دارد و منتظر فرصت ابراز آن است و نوع ابراز فرد میتواند در جهت حل مشكل باشد یا به جهت تلافی و آسیب زدن صورت بگیرد. كینهورزی و نگهداری ناراحتیها در ذهن و مرور آنها به سلامت روان فرد آسیب میرساند و باعث میشود انرژی زیادی از فرد هدر برود و حتی مرور ناكامی و ناراحتی كه فرد دارد میتواند باعث شود احساس خشم پنهان او روزبهروز شدت یابد و نهایتا در تمام مدتی كه فرد خشم و كینهای را در ذهن خود نگهداری میكند، اولین فردی كه مورد آسیب قرار میگیرد خود فرد است.
افرادی كه ناراحتیها را در ذهن خود نگه میدارند معمولا این نوع افكار در ذهن آنها وجود دارد:
نبخشیدن و آزرده ماندن راحتتر از بخشیدن است. آدمها لیاقت بخشیده شدن را ندارند.
آزردگی و نبخشیدن باعث میشود بیشتر از خودم محافظت كنم.
آزرده ماندن باعث احساس رضایت در من میشود، زیرا همواره حس میكنم كه در حال تنبیه فرد خطاكار هستم.
كینه داشتن به من قدرت میدهد كه دیگر اجازه ندهم دیگران حق مرا پایمال كنند.
این افراد با این باورها میتوانند سالها در خشم و كینه باقی بمانند و اضطراب مداوم را تجربه میكنند و از اینكه احساس نفرت و كینهورزی آنها كم نشده است رضایت دارند. برای درمان لازم است مداخلات شناختی در فرد صورت گیرد تا بتواند خروج از كینه و انتقام را داشته باشد و به محور سلامت روان بازگردد.