چرا انتقامجویی میکنی؟
انسانها در زندگی خود با ناکامی و نرسیدن و تلخیهای متفاوتی روبهرو میشوند و بهدنبال این موضوعات احساس و هیجانهای مختلفی را تجربه میکنند. انتقام جویی یکی از این هیجانهاست و این حس میتواند عواقب مخرب یا در برخی موارد با عواقب سازنده همراه باشد.
چنانچه انتقامجویی که فرد دنبال میکند، در راه منطقی صورت گیرد و باعث شود تا فرد برای جبران ناکامی، تلاش بیشتری انجام بدهد و در این راه صدمه و آسیبی را به خودش یا دیگران وارد نکند، میتوان گفت که انتقام با نتایج سازنده همراه است. مثلا فرد بهدنبال ناکامی در مسیر شغلی، تحصیلی و ورزشی یا در مقابل جملهای ناامیدکننده و قضاوتی تصمیم میگیرد که با دستیابی موفقیت و قبولی و جبران، نتیجه بهتری را کسب کند.
اما غالبا انتقام و کینهورزیدن به شکل مخرب بروز میکند و ترکیبی از رنجش، نفرت، خصومت و خشم را به همراه دارد که میتواند منجر به بروز عواقب جبرانناپذیر شود. در این حالت فرد احساسات و افکار منفی زیادی را در ذهن خود مرور میکند. این افکار و احساسات حتی با علائم جسمانی و روانی همراه است که نهایتا خشم فرد را نیز افزایش میدهد و باعث میشود تا فرد برای فروکش رنج و خشم خود، اقدام به تلافی و انتقام کند.
در نتیجه در فرآیند انتقام مخرب، چون فرد اعتقاد دارد با وارد کردن ضربهای مشابه آنچه تجربه کرده احساس بهتری پیدا میکند و رنجش او پایان خواهد یافت، در نتیجه هرگونه عملی میتواند از او سر بزند و این نوع انتقامها حتی میتواند با خطرات جانی و حتی ادامهدار شدن چرخه معیوب انتقامهای بیننسلی همراه شود.
باید توجه داشت که خشم و ترس به معنای انتقام نیست، بلکه انتقامجویی زمانی رخ میدهد که فرد انگیزهها و افکار هیجانی منفی را نسبت به فرد یا مجموعه خطاکار در ذهن خود مرور میکند و این نوع فکر مداوم باعث ایجاد نفرت، دشمنی، کینه، خشم و ترس میشود. نهایتا فرد ممکن است این احساسات خود را به شکل غیرمنطقی و تلافیجویانه و بدون در نظر گرفتن عواقب بلندمدت دنبال کند. برای خروج از انتقام لازم است تا سطح مشکل مورد بررسی قرار بگیرد و در صورت لزوم از معنا درمانی و شناختدرمانی و بازسازی افکار برای کاهش رفتارهای انتقامجویانه استفاده شود.