امان از بددهنی!
همه انسانها ناکام شدن و ناراحتی را تجربه می کنند و در مقابل ناکامی ها رفتارهای متفاوت از خودشان بروز می دهند. یکی از رفتارهایی که می تواند در این مواقع بروز کند روابط بین فردی را خراب می کند، فحاشی و بددهنی است.
برخی از افراد در روابط بین فردی خود از کلمات ناسزا استفاده می کنند و برخی دیگر فراتر رفته و ممکن است از واژه ها و کلمات بسیار زشت استفاده کنند. این نوع رفتار باعث می شود تا فرد بددهن در روابط بین فردی خود دچار مشکل شود.
بددهن بودن نشان دهنده ضعف شخصیتی و خویشتندار نبودن است و عدم بلوغ هیجانی فرد را نشان می دهند و باعث می شود که اعتبار و شخصیت فرد زیر سوال برود. همچنین دشنام گویی می تواند تبدیل به رفتار روزمره فرد شود و باعث ایجاد خشونت شود و بحران را افزایش دهد.
در خانواده هایی که دشنام گویی متداول است، فحش ها و ناسزاها اثرخود را از دست می دهند و به سمت رکیک تر شدن پیش می روند و پس از مدتی خود اعضای خانواده متوجه ادبیات غیرمودبانه خودشان نمی شوند و رفتاری عادی برای آنها به نظر می رسد.
ناسزاگفتن و بددهنی بنابه دلایل متفاوتی صورت می گیرد که برخی از آنها عبارتند از:
تخلیه خشم و کم کردن استرس
دشنام دادن به دلیل ناکام شدن در مقابل یک خواسته
رفتار عادتی (فرد عادت دارد که از ناسزا و دشنام استفاده کند)
مخرب ندانستن فحاشی (نگرش فرد این است که دشنام دادن مسئله مهمی نیست و در تفکر خود اعتقاد دارد که :”فحش باد هواست”.
دشنام گویی به دلیل محرک تمایلات جنسی
دشنام گویی برای افزایش شوخ طبعی و یا غافلگیر کردن یکدیگر (استفاده از دشنام برای بامزه به نظر رسیدن و یا خندیدن)
به دلیل روبرو شدن با یک درد جسمی غیرمنتظره (مثل اصابت کردن جسم به سر یا بدن و یا کوبیده شدن چکش به انگشت و یا موارد مشابه)
راهی برای نشان دادن میزان صمیمیت (فرد ناسزا می گوید که نشان بدهد خیلی صمیمی و خودمانی است)
دشنام گویی به دلیل عضویت در یک گروه خاص
راهی برای تحقیر و توهین (فرد برای مشاجره و تحقیر از دشنام استفاده می کند)
دشنام دادن به دلیل جلب توجه و یا خودنمایی کردن
راهی برای نشان دادن قدرت
برای درمان لازم است تا افراد علل ناسزا گویی را در خود شناسایی کنند و حتما از درمانهای رفتاری و هیجانی برای ایجاد تغییر بهره بگیرند.