ساعات مطب : 8 الی 17

وسواس احتکار

یکی از اختلالاتی که در حوزه وسواس مطرح می‌شود، ناتوانی در دور انداختن و دل کندن از اشیا، بدون در نظر گرفتن ارزش واقعی آنهاست که اختلال احتکار نام دارد. وسواس احتکار در سنین ۱۱ تا ۱۵ سالگی ظاهر می‌شود که اواسط دهه دوم زندگی در کارکرد روزمره فرد، مزاحمت ایجاد می‌کند و اواسط دهه سوم موجب اختلال بالینی می‌شود. این اختلال در مردان بیش از زنان به چشم می‌خورد.

این اختلال، شامل جمع‌آوری یا ناتوانی در دور انداختن اشیاست و طی آن، شخص حتی در حالتی که نگه داشتن اشیا، موجب کاهش شدید فضای زندگی او و عدم دسترسی وی به گوشه وکنار منزل می‌شود و امور روزمره فرد مانند آشپزی، خوابیدن، نظافت را دچار مشکل می‌کند، اما نمی‌تواند تصور دور انداختن حتی مقداری از این اشیا را به ذهن خود راه دهد و دور انداختن در او ایجاد استرس می‌کند.

علائم بالینی وسواس احتکار عبارتند از:

نمی‌تواند اموال و اشیای خود را که نیازی به آنها ندارد یا ارزش مادی ندارد، دور بریزد،اهدا کند یا بفروشد.

نیاز خیالی شدید به نگهداری اشیا و لوازم دارد.

در صورت بخشیدن یا دور انداختن لوازم، بشدت آشفته می‌شود.

عملکرد شغلی، فردی و اجتماعی اش با نقص مواجه می‌شود.

فرد مبتلا اقدام به گردآوری، خرید مفرط و گردآوری اقلام رایگان مانند بروشورها می‌کند و بیشترین چیزهایی که جمع‌آوری می‌کند، عبارت است از: روزنامه، مجله، لباس قدیمی، کیف، کتاب، نامه، نوشته‌‌های اداری و متفرقه و علاوه بر آن، ممکن است اقدام به نگه داشتن اشیایی بکند که لزوما ارزش مادی ندارند.

برای درمان لازم است هم دارودرمانی در حوزه افسردگی صورت گیرد و هم از درمان‌های وسواس و درمان‌های شناختی استفاده شود و با توجه به این که این اختلال در سطوح شناختی مختلف بروز می‌کند، لازم است ابتدا ریشه و نگرش فرد درخصوص نگهداری لوازم مورد بررسی قرار گیرد.

این اختلال در این سطوح بروز می‌کند:

همراه با بینش خوب: فرد تشخیص می‌دهد که باورها و رفتارهایش در رابطه با احتکار و ناتوانی در دور انداختن اشیا و اشغال محل سکونت به وسیله خرت و پرت مشکل‌آفرین است.

همراه با بینش ضعیف: فرد باورها و رفتارهای احتکار گونه خود را مشکل‌آفرین نمی‌داند.

فاقد بینش و همراه با باورهای هذیانی: فرد به هیچ عنوان رفتارها و باورهای خود را مشکل‌زا نمی‌داند و مطمئن است که رفتار درستی دارد.

در سطح اول، درمان‌ها سریع‌تر صورت می‌گیرد و در سطح دوم ابتدا لازم است نگرش فرد اصلاح شود و با الگوهای مرحله‌ای و گام به گام به بازسازی شناختی پرداخته و به فرد مبتلا کمک شود تا به درمان دست یابد، اما در باره سطح سوم لازم است اختلالات همراه نیز مورد بررسی قرار گیرد و روان درمانی و درمان‌های ترکیبی به فرد کمک می‌کند تا به زندگی عادی برگردد.

دکتر مهرنوش دارینی

‌ روان‌شناس و مشاور

كنترل روان خود را از دست ندهید !

در زندگی همه انسان‌ها تغییرات مختلفی صورت می‌گیرد كه باعث ازبین‌رفتن تعادل و توازن و کنترل روان زندگی آنها می‌شود. برخی تغییرات مقطعی هستند (مانند، تعطیلی مشاغل و سفرها و…
ادامه مطلب
keyboard_arrow_up
× پشتیبانی 24 ساعته