مهارتی به نام تاب آوری!
برخی از افراد زمانیکه در شرایط دشوار قرار می گیرند، توان مقابله ندارند و خودشان را می بازند.
چنانچه فرد توانایی اداره خود را نداشته باشد، دچار اضطراب و ترس، احساس بی کفایتی و ناامیدی می شود و عزت نفس او صدمه می خورد و نهایتا از سلامت روان فاصله می گیرد.
برای اینکه افراد بتوانند شرایط سخت را تحمل کنند، لازم است تا “تاب آوری” در آنها تقویت شود.
تاب آوری فرایند مقابله و سازگاری موفقیت آمیز در برابر شرایط چالش بر انگیز و تهدید کننده زندگی است به عبارتی نوعی سازگاری مثبت در برابرشرایط ناگوار است و ایجاد آن در افراد خصوصا از زمان کودکی تاثیر بسزایی در سازگاری با شرایط مختلف زندگی و سلامت روان دارد.
افراد “تاب آور” مهارتها ، خصوصیت ها وتوان مندی هایی دارند که آنها راقادر می سازد با سختی ها ، مشکلات و چالش ها سازگار شود وبر رویدادهای پراسترس غلبه کنند. آنها غالبا ازثبات هیجانی برخوردارند و هم به جنبه های بیرونی تمرکز می کنند (از مهارتهای حل مسئله استفاده می کنند) و هم تمرکز بر درون دارند یعنی از عزت نفس قوی، اعتماد به نفس بالا و خودپنداره مثبت بهرمند هستند.
کودکانی که توانایی مقابله با استرس را ندارند در تاب آوری ضعیف تر هستند و برای شکل گیری تاب آوری در کودکان لازم است تا محیطی که در آن زندگی می کنند محیط حمایتی باشد و دلبستگی ایمن داشته باشند. همچنین کودکانی که در محیط های ناامن هستند و احساس شایستگی نمی کنند و توانایی و تسلط کافی برای شرایط جدید و غیرقابل پیش بینی را ندارند، در زمینه تاب آوری ضعیف تر هستند و ناسازگارو آسیب پذیرترند.
این کودکان به دلیل ضعیف بودن ، در شرایط دشوار علائمی مانند اضطراب شدید و بی قراری، گریه مداوم، اصرار بر ترک شرایط، قشقرق راه انداختن و یا درخودفرورفتن را از خودشان بروز می دهند.
هر چه حس خودکارآمدی (حس کنترل و تسلط ، همراه با درک محدودیت ها) و توانایی های شخصی فرد بالاتر باشد می تواند تاب آوری بیشتری داشته باشد و کودکانی که از لحاظ روانی تاب آور هستند، احساس خوشبینی بیشتری دارند و خلاقانه می توانند با شرایط مواجه شوند و کمتر دچار آشفتگی روانی می شوند.
برای ایجاد مهارت تاب آوری لازم است تا ابتدا محیط خانواده و محیطی که کودک در آن پرورش پیدا می کند امن و کم تنش باشد. کودکان استرس های والدین را ادراک می کنند و والدینی که خودشان توانایی اداره کردن خود را در شرایط دشوار ندارند و ذهن آنها فاجعه ساز است و در شرایط ناکام کننده بشدت مضطرب و نگران می شوند، اعتماد به نفس فرزند خود را نیز پایین می آورند.
چنانچه علایم بالینی کودک و یا نوجوان و یا حتی فرد بزرگسال، در مواجه باشرایط دشوار، شدید باشد لازم است تا مداخلات روانشناختی و در برخی موارد که علایم شدید است، در صورت لزوم دارودرمانی صورت بگیرد و با استفاده از درمانهای نگرشی و رفتاردرمانی “تاب آوری” در فرد ایجاد شود.