بدقولی در روانشناسی
افراد بدقولی در روانشناسی به تدریج اعتبار خود را در بین اطرافیان از دست میدهند و دیگر کسی روی قول و حرفشان حساب نمیکند. این افراد اگر از رفتار بقیه افراد ناراحت و رنجیده نشوند، هیچ گاه بدقولی خود را اصلاح نمیکنند و کسانی را که با آنها زندگی میکنند، با این رفتارشان میآزارند، زیرا هیچ گاه پایبند به وعدههای خود نمیمانند. در مورد موضوع بدقولی باید به یک دکتر روانشناس خوب مراجعه کرد که میتوان به خانم دکتر مهرنوش دارینی اشاره نمود.
ویژگی افراد بدقول:
افراد بدقول در روانشناسی برای این که بر اشتباهات خود سرپوش بگذارند، کار غلط خود را توجیه میکنند و برای یک اشتباه هزار دلیل میآورند. توجیه کردن رفتار اشتباه و دلیل تراشیدن، یکی از دفاعهای روانی است.
دلیل توجیه این افراد این است که آنها به فکر اصلاح رفتار خود نیستند، زیرا علت این اشتباه را در چیزی به جز خودشان میبینند و برای بدقولی خود دلایلی مانند گیر کردن در ترافیک، مشغله کاری و صدها دلیل دیگر میآورند که این کار نوعی مسئولیتزدایی و شانهخالیکردن از زیر بار مسئولیت است.
بدقولها معمولا آدمهایی بی اعتبارند که همدلی کردن را بلد نیستند. تقویت همدلی سبب میشود که هیچ گاه بدقول نشویم و زیر عهد و پیمان خود نزنیم. همدلی سبب میشود که هنگام بدقولی، حس بدی از درون داشته باشیم و ناراحتی فرد مقابل را درک کنیم.
علت بدقولی افراد چیست؟
محیط بیرون عامل بدقولی:
گاهی افراد با دیدن رفتارهای عهدشکنانه دیگران در محیط بیرون از خانه بدقولی را می آموزند و می پندارند وقتی دیگران وفای به عهد ندارند من چرا باید خوش قول باشم.
جدی نگرفتن برخی موقعیت ها:
بعضی افراد بعضی موقعیت ها و برخی افراد را جدی نمی گیرند و برایش ارزش قائل نمی شوند. بیشتر افراد برای بدقول بودن یا خوش قولی کردن دست به انتخاب می زنند یعنی اگر بر سر قرار با یک دوست همیشه تاخیر دارند اگر قرار یک مصاحبه شغلی داشته باشند سروقت حاضر می شوند.
بد برآورد کردن زمان:
ریشه بعضی از بدقولی ها بد برآورد کردن زمان است مثل وقتی که فرد به دلیل مشغله کاری، حساب زمان از دستش خارج می شود یا مثلا ترافیک خیابان ها را محاسبه نکرده و دیر به قرار می رسد.
چگونه همدلی را در خود تقویت کنیم تا فرد خوش قولی باشیم؟
خانواده در نهادینه شدن همدلی رتبه نخست را دارد و یادگیری همدلی از خانواده آغاز می شود و در مدرسه و در بین گروه همسالان رشد می یابد. والدین ایرانی در این زمینه ضعیف عمل می کنند زیرا نمی توانند به فرزندان کنترل هیجانی را آموزش دهند.
در محیط خانواده اگر پدر و مادر با دیگران همدلی کنند کودک نیز می آموزد با دوستش، همکلاسی اش و سایر افراد اجتماع همدلی کند. به کمک همدلی می توان افراد را متقاعد کرد اگر بدقولی کنیم دیگران به خاطر پایبند نبودن ما به قول و قرارمان چه حس بدی پیدا می کنند .
ریشههای روانشناختی بدقولی:
ریشه های بدقولی در روانشناسی یکی از عواملی است که ما باید آن را شناسایی کنیم و سپس بتوانیم راهکارهای درمانی ارائه کنیم. اینکه فردی صرفا یکبار نسبت به قول و وعده خود عمل نکند میتواند قابل پذیرش باشد اما تکرار بدقولی نشاندهنده ویژگیهای شخصیتی فرد و بیتفاوتی او نسبت به محیط پیرامونش است.
البته گاهی نیز ممکن است بدقولی فرد ناشی از وسواسهای فکری یا اشتغال ذهنی بیمارگون و تکرارشونده او باشد. به این معنا که فرد آنقدر ذهنش مشغول است که متوجه گذر زمان نمیشود و با وجود اینکه بارها تلاش کرده تا بهموقع کاری را انجام دهد یا در زمان مقررشده حضور یابد اما بازهم موفق نمیشود که در این صورت لازم است مشکلات روانشناختی فرد در روانشناسی مورد بررسی قرار گرفته و مداخلات درمانی متناسب با فرد صورت گیرد. بدقولی در هر شرایطی بد است حال اگر شدیدباشد نیاز به درمان روانشناسی و مشاور دارد.