تعریف روان درمانی
آدام فیلیپس ( ۱۹۹۳ ) نویسنده مشهور و روان درمانگر، معتقد است رواندرمانگری اساساً یک ابداع و گفتگوی بالبداهه و جالب است که هدفش درمان افراد نیست، بلکه به افراد نشان میدهد ابداً چیز نادرستی برای آنها وجود ندارد هاگرتی، ۲۰۰۶
آولین ( ۱۹۹۲ ) میگوید: ویژگی منحصر به فرد رواندرمانی عبارت است از ارتباط حرفهای میان درمانگر و یا چند مراجع که ارتباط آنها از نظر خلوص و احساس، برابر بوده، و درمانگر برای کمک به ایجاد تغییر در کارکرد شخصی مراجع بکوشد فردهیم، ۱۹۹۲
کرسینی۱۹۸۹بیان میکند: روان درمانی عبارت است از یک جریان رسمی تعاملی میان دو طرف که در هر طرف یک نفر وجود دارد. ولی امکان دارد که در هر طرف دو نفر یا بیشتر از دو نفر باشند و هدف آن بهبودی و برطرف کردن ناراحتی یکی از دو طرف در زمینههای ذیل میباشد: ناتوانی یا بدکاری کردن از قبیل کارکردهای شناختی، عاطفی، یا رفتاری سایت دانشنامه .
مشاوره و رواندرمانی یک رابطه حسنه یاری دهنده است و رابطه حسنه هسته اصلی کار و یاری رساندن هدف نهایی فرایند مشاوره و روان درمانی است شفیع آبادی و ناصری، ۱۳۷۸.
لوماس،۱۹۸۷ مینویسد، رواندرمانی کوشش ثانویه است به منظور مراقبت کردن و شناختن روشهای مختلف که شامل حس مشترک، توجهای، دلداری دادن، تشویق و انتقاد است فوکالت، ۲۰۰۶ .
به نظر براون و په در۱۹۷۹ رواندرمانی: اساساً عبارت از گفتگویی است میان دو طرف که یکی از آنها دچار آشفتگی و رنجش شده است، با هدف کمک به او در جهت درک، فهم و حل و فصل مشکلات او والکر، ۲۰۰۵.
بـلاچ ۱۹۸۳ معتقد است روان درمانی یک فرایند بین شخصی است که در آن شفا دهندهای که از نظر اجتماعی مورد تایید است با فردی که برای بهبود ناراحتی یا رفع پریشانی و ناتوانی در یک کارکرد در جستجوی یاری و کمک است، ملاقات میکند فوکالت، ۲۰۰۶.
به گفته هرمن، ۱۹۸۷رواندرمانی از حیث پیچیدگی زیاد و سفسطهی خیرهکنندهای که دارد عبارت است، از مهارت و تبحر زیاد در گوش دادن و پاسخدادن والکر، ۲۰۰۵ .
ساموئلز و همکاران ۱۹۸۶ رواندرمانی را به عنوان یک جریان مناظرهای میـان دو سیــستم میدانند که نسبت به یکدیگر واکـنش و پاسخ میدهند افران و کارفیلد، ۱۹۹۲.
پتلهایم ۱۹۸۹ معتقد است که رواندرمانگری در کل عبارتست از دورننگری همچنین وی میگوید درمانهای محاورهای شکلی از دروننگری انطباق یافته یـــا هدایت شده میباشند. به طور اختصار، رواندرمانی یک گفتگوی ترمیمی از تعصبات تاریخی و ایدئولوژیکی محض نشأت محض نشأت میگیرد هاگرتی، ۲۰۰۶ .
برخی از تفاوتهای مطرح شده از دیدگاه روان درمانگران کرسینی، ۱۹۸۹ عبارتند از:
۱-رواندرمانی یک تمرین یا فعالیت و وقتگیر است و برای تغییر شخصیت تلاش میکند.
۲-رواندرمانی بر آموزش طولانی و عمیق مبتنی است و کارآموزان آن ملزم به آموزش تحلیل فردی کامل، به صورت هفتگی و برای چند سال میباشند.
۳-رواندرمانی در پی تغییرات سطحی در زندگی بیماران نیست و به جای درمان نشانگان به القای خودآگاهی عمیق از طریق بینشیابی از تعارضات ناهشیارانه میپردازد.
۴-رواندرمانی بر دانشی کاملاً مجهز از نظامهای متمرکز بر فرایندهای ناهشیار مبتنی است. و این اعتقاد را دارد که تغییر فردی با دوام، بدون تحلیل دقیق ناهشیاری، بینشیابی معمولی و انتقال، ممکن نیست.
۵-رواندرمانی، تمسک عمیقی به مراحلی تحولی، از جمله پیشکلامی داشــته و به آسیبشناسی روانی آنها بستگی دارد و در نتیجه با اختلالهای روانشناختی شدید که ریشه در اوایل نوزادی دارند سر و کار دارد.
همچنین Strotzka 1975 ، در کتاب «رواندرمانی: مبانی، روشها، ضرورت» رواندرمانی را اینگونه تعریف کرده است:
روندی آگاهانه، بسیار با برنامه و در عین حال انعطاف پذیر
- برای تاثیرگذاری بر اختلالهای رفتاری و رنجهای روانی
- اساس این شیوها بر گفتگو بیمار، رواندرمانگر و گروه مراجعه استوار است
- از ابزارهای روانشناختی (ارتباطات) بهره میگیرند
- غالبا کلامی ولی همچنین غیرکلامی هستند
- در راستای هدفی تعریف شده و مُشترکا طرح شده صورت میگیرند
- برای کاستن نشانگاه های بیماری و یا تغییر در ساختار شخصیت است.
- با بهره گیری از شیوههای قابل یادگیری استوار است .
- بر مبناء نظریات در باره رفتارهای نابهنجار و یا وابسته به نُرم استوار است .
- که اصولا لازمه به اجرا درآوردن این شیوهها وجود رابطه و یا پُیوندی عاطفی و قابل پُذیرش بین رواندرمانگر و مددجو است.
هرچند که این تعریف در سال ۱۹۷۵ صورتگرفت اما از دید امروز نیز نیاز به تصحیح زیادی ندارد. این تعریفی دقیق و جامع است که از طرف بسیاری از رواندرمانگران نیز مورد قبول واقع شده است سایت روان یار .
تعامل یک درمانگر با یک بیمار که هدف از این تعامل نیز کمک به بیمار و مراجعی است که مشکلات خاصی دارد. مشکلات او می تواند اختلالات تفکر، ناراحتی های هیجانی یا مشکلات رفتاری باشند. درمانگرها با دانش خویش در زمینه شخصیت و روان درمانی یا مشاوره مشکلات بیمار یا مراجع را بهبود می بخشند. رویکرد درمانگر باید از نظر قانونی و اخلاقی تائید شده باشد شارف، ترجمه فیروزبخت،۱۳۸۴ .
نورکراس روان درمانی را به این شرح تعریف کرده است:
روان درمانی کاربرد آگاهانه و عمدی روش های بالینی و مواضع میان فردی است که از اصول روان شناختی رایج به دست آمده و هدف آن کمک به افراد است تا رفتارها، شناخت ها، هیجان ها و یا سایر ویژگی شخصی خود را در جهتی که شرکت کنندگان در درمان آن را مطلوب می دانند تغییر دهند پروچسکا و نورکراس،ترجمه سید محمدی، ۱۳۸۵.
رواندرمانی عبارتست از، مداخلاتی که برای بهبود بخشیدن به انواع مشکلات عاطفی یا رفتاری صورت میگیرد. رواندرمانی، متکی بر این اعتقاد است که احساسات، برداشتها، نگرشها و رفتار، محصول تجربیات زندگی است و اگر چیزی در طول این تجربه، یاد گرفته شده باشد، امکان تغییر آن وجود دارد؛ لذا رواندرمانی، یک روند یادگیری است و میتوان کار درمانگر را با کار معلم قیاس کرد .