آلبرت الیس

ساعات مطب : 8 الی 17

آلبرت الیس

آلبرت الیس در سال ۱۹۱۳ میلادی متولد شد . در سال ۱۹۳۴ میلادی ، درجه لیسانس خود را از سیتی کالج نیویورک گرفت و در سال ۱۹۴۳ ، درجه فوق لیسانس و در سال ۱۹۴۷ مدرک دکترای خود را از دانشگاه کلمبیا دریافت کرد . به علت علاقه به روانکاوی به مدت سه سال آموزش های لازم را فرا گرفت و سپس به عنوان روانشناس بالینی در یک موسسه بهداشت روانی در نیوجرسی مشغول به کار شد (شفیع آبادی و ناصری ، ۱۳۷۸ ). او در دهه ۱۹۵۰ ، در نتیجه نارضایتی از روانکاوی در درمان مراجعان خود ، درمان منطقی را ارئه کرد و خیلی زود نظر خود را به درمان منطقی عاطفی تغییر داد . در سال ۱۹۹۳ به دلیل تاکید بر تعامل میان منطق و عاطفه و رفتار در این رویکرد ، نام نظریه خود را « درمان – منطقی – عاطفی – رفتاری » اعلام کرد . این نظریه به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران نخستین و مهم ترین نمونه رویکرد شناختی رفتاری است ( نوابی نژاد ، ۱۳۸۳ ).

الیس در روش خود روش انسانگرایانه را با درمان رفتاری درآمیخت و میتوان او را به عنوان پیشگامی در درمان شناختی به حساب آورد . الیس همچنین در نظریه خود از دیدگاههای وجودگرائیانه نیز بهره برده و از کارن هورنای ، آلفرد آدلر ، اریک فروم ، و هری استاک سالیوان نیز بهره برده است .

درمان منطقی رفتاری عاطفی رویکردی نیست که فقط به روابط بین مراجع و درمانگر اهمیت دهد ، بلکه علاوه بر مراجع و مشاور فرایند درمان نیز حائز اهمیت است  . تاکید اصلی و اولیه ای که درمانگر در جلسه درمان دارد ، ایجاد توانایی برای بحث و مواجهه و مقابله با افکار و رفتار خود است . درمان گروهی REBT  بیشتر معطوف به استفاده از روش های کوتاه مدت است و مراجعان به دفعات در جلسات گروهی شرکت می کنند . گروه در نظر دارد تا در باورها و افکار غیر منطقی مراجعان « تغییر » ایجاد کند و آنها چون اعضا در گروه رفتارها ی متفاوتی از یکدیگر می بینند ، در نتیجه جریان تغییر تسهیل می شود . الیس در ( ۱۹۹۶ ) مدعی شد که شرکت کنندگان در گروههای REBT  می توانند در حداکثر ۱۰ تا ۲۰ جلسه تغییر کنند ( کوری ، ۲۰۰۰ ).

مفروضات زیربنایی در درمان REBT

تعدادی از مفروضات زیربنایی که در روش درمان  عقلانی – عاطفی – رفتاری بیان می شود به شرح زیر می باشد .

– فکر کردن ، احساس کردن و رفتار کردن همیشه به دنبال یکدیگر ایجاد شده و روی هم اثر   متقابل دارند .

– اختلالات عاطفی و پیچیده ای که در انسانها دیده می شود ، در اثر عوامل محیطی و عوامل زیستی ایجاد شده است . برای کشف علل این دسته از اختلالات ، ضروری نیست که گذشته و دوران کودکی فرد به طور کامل بررسی شوند ، اما شناسایی ضربه های روحی که در گذشته و دوران کودکی فرد وجود دارند ، به شناسایی علل اختلال کمک می کنند .

– انسانها تمایل دارند که به مردم نزدیک باشند ، در نتیجه به صورت ناخود آگاه و یا آگاهانه تحت تاثیر اطرافیان خود قرار می گیرند . وقتی فرد دست به انتخاب می زند و یا تصمیمی را اتخاذ می کند ، در حقیقت در حال پاسخ دادن به اطرافیان خود است و صرف نظر از اینکه این تصمیمات درست یا نادرست باشند ، اثر مستقیمی در سیستم زندگی فرد دارند .

– یکی از عوامل اصلی در ایجاد اختلالات شناختی ، عاطفی و رفتاری « خود فرد » می باشد .

– وقتی حادثه ای رخ می دهد ، ممکن است که مردم در رابطه با آن حادثه ، از باورهای غیر منطقی استفاده کنند . این باورهای غیر منطقی می توانند در موفقیت ، عشق ، زندگی ، رفتار بی طرفانه ، عدالت و سلامت روانی افراد اثر گذار باشند .

– علت ایجاد افکار غیرمنطقی ، خود حادثه نمی باشد ، بلکه به برداشت فرد از آن حادثه بستگی دارد . در نتیجه می توان گفت که افکار و باورهای غیر منطقی در شکل گیری و رشد شخصیت نقش بسزایی دارند .

– بیشتر انسانها « خودشان » نقش مهمی در ایجاد اختلالات عاطفی داشته و همچنین برای رفع و درمان اختلال نیز « خودشان » جزو عوامل تعیین کننده و اثرگذار به حساب می آیند و میزان تلاش و انگیزه آنها در اثربخش بودن درمان تاثیر بسزایی دارد .

– وقتی فرد نسبت به توانائیهای خود « آگاهی » نداشته باشد ، در نتیجه ممکن است دست به خود تخریبی زده و باورها و افکار غیرمنطقی بر رفتار او حاکم شود . اگر فرد به « آگاهی » دست یابد ، در نتیجه می تواند با افکار غیرمنطقی خود به مقابله بپردازد . اگر فرد موفق شود تا بر افکار غیرمنطقی خود فائق شود ، در نتیجه « تغییر » می کند . هنگامی در نحوه تفکر فرد تغییری ایجاد شود ، به دنبال آن احساس و عملکردش نیز تغییر کرده و در نهایت دست از خودتخریبی بر می دارد .

– وقتی افراد در مورد افکار غیر منطقی خود به آگاهی می رسند ، در نتیجه قادر می شوند که بوسیله ترکیب کردن روشهای عاطفی-شناختی-رفتاری ، با افکار غیر منطقی خود مبارزه کنند .

REBT چندین روش را به مراجعان آموزش می دهد که توسط آن بتوانند در فکر ، احساس و رفتار خود تغییر ایجاد کنند .

نظریه شخصیت آلبرت الیس

 الیس از سه دیدگاه فیزیولوژیک ، اجتماعی و روانشناختی به شخصیت می نگرد . با توجه به مبنای فیزیولوژیکی ، الیس معتقد است که انسان ذاتاً تمایلات استثنایی و نیرومندی برای تفکر به شیوه خاص دارد ، که این شیوه ممکن است در جهت منطقی و یا غیر منطقی باشد . او جهت تفکر و عمل فرد را تابع محیط خانوادگی و فرهنگی می داند که فرد در آن رشد می یابد . او انسان را از نظر بیولوژیکی ، عمدتاً موجودی می داند که در جهت تخریب نفس گام بر می دارد و آمادگی ذاتی شدیدی برای تفکر غیر منطقی و غیرعقلانی دارد . از نظر مبنای اجتماعی ، الیس می پذیرد که انسان موجودی اجتماعی است و زندگی در اجتماع برای او لازم است . او معتقد است که انسان در اجتماع باید مطابق انتظارات خود و دیگران رفتار کند و بیش از حد خودمدار و خودبین نباشد و زیاد سبقت جویی نکند . در مبنای روانشناختی ، الیس بیان می کند که ، گر چه انسان از نظر بیولوژیکی تمایل شدیدی به مضطرب کردن خود و تخریب نفس دارد و گر چه او در اجتماعی زندگی می کند که سبب پاره ای از نابسامانیهای رفتاری اوست و آنها را تقویت می کند ، اما دیدگاه روان شناختی شخصیت چگونگی رشد آن را مشخص می کند

از طرد شدن می‌ترسم!

انسان موجودی اجتماعی است و یكی از نیازهای طبیعی هر انسانی، احساس تعلق داشتن است. بنابراین یكی از مسائلی كه می‌تواند روی سلامت روان افراد تاثیر داشته باشد ترس از…
ادامه مطلب

امان از دعوای خواهر و برادری !

یکی از مواردی که والدین را نگران می‌کند دعوای خواهر و برادری و کینه‌های حل‌نشده‌ای است که ممکن است میان فرزندان آنها ایجاد شود. انتظار خانواده این است که فرزندان…
ادامه مطلب

افسردگی بعد از کنکور

یكی از امتحانات مهم برای دانش‌آمــوزان و خانواده‌های آنها، شركت كردن در كنكور است و علاوه بر والدین، اولیای آمــوزشی مدارس و مشاوران تحصیلی نیز روی دانش‌آموزان فشار می‌آورند تا…
ادامه مطلب

فرزندتان اختلال کمبود توجه دارد !

معمولا خانواده‌ها آرزو دارند فرزندشان در تمام زمینه‌ها بی‌عیب و نقص باشد و تحمل مشکل را ندارند. زمانی‌که متوجه می‌شوند در روند یادگیری یا رشد فرزندشان مشکلی وجود دارد،کمبود توجه…
ادامه مطلب
keyboard_arrow_up
× پشتیبانی 24 ساعته